هميشه لبهايتان چون گل محمدي، خندان باد گلخندان |
|||
دو شنبه 11 مهر 1395برچسب:امام رضا ع,نوحه, محرم,عاشورا,عظیم سر,ودلیر, :: 16:21 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
مولا ، سرت سلامت مولا رضا ، رضا جان ، مولا سرت سلامت زهرا شده پريشان ، مولا سرت سلامت ماه محرّم آمد ، مولا سرت سلامت ايّام ماتم آمد ، مولا سرت سلامت يك كاروان عاشق بر كربلا رسيده اولاد مصطفارا وقت بلا رسيده ايّام سوز و آه اهل ولا رسيده ماه محرّم آمد ، مولا سرت سلامت ايّام ماتم آمد ، مولا سرت سلامت مولا رضا ، رضا جان ، مولا سرت سلامت زهرا شده پريشان ، مولا سرت سلامت
ادامه مطلب ... کاروانی آمده
کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
کربلا غوغا شده با ناله و آه و فغان می دوند هرسو شتابان دختران خسته جان وا ابا! و اخا! گوید علی زین العباد می فشاند اشگ دیده آن امام انس و جان کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
زینب و کلثوم می بویند خاک کربلا تا مگر یابند قبر پاک شاه نینوا بر سر و سینه زنان و بی قرار و بی امان می کشند آه از دل و از جان ندای یا اخا کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
ام لیلا پرسد از قبر علی اکبرش می رود یابد ربابه یک نشان از اصغرش مادر قاسم صدای نوجوانش می زند بر مشامش آید اکنون عطر یاس پرپرش کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
گیرد از هر کس سکینه یک نشانی از علم از سر بشکسته و از هر دو دستان قلم پرسد ای عمّه، عمو، سقا ابولفضلم کجاست؟ قطره های اشک ریزد از دو دیده دَم به دَم کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
یاورانت هر یکی شرمنده است و شرمسار سر به تن نبود که در راه تو بنماید نثار اهل بیت از ره رسیده، کس نیاید پیش واز سوی یثرب بدرقه بنموده سازد ره سپار کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
عظیم سرودلیر 21/10/1390 مطابق با 18 صفر 1433 مشهد مقدس
پنج شنبه 12 مهر 1395برچسب:عظیم سرودلیر,عاشورا,محرم,امام حسین ع,ترکی مثل لر,ترکی حکمتلی مثللر,, :: 19:29 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
شام شب تارماند
روز به پايان رسيد شام شب تار ماند
در خِيَم سوخته عابد بيمار ماند
غارت طفلان شد و اُسرتشان سر رسيد
قافله آماده شد قافله سالار ماند
شاه شهيدان حسين چهره بخون در كشيد
زينب خونين جگر سمبل ايثار ماند
غربت و تنهائي و سوز دل كودكان
با حرم غمزده عاقله بي يار ماند
روي زمين هر طرف پيكر آل رسول
كرب بلا لاله گون گل زد و گلزار ماند
آيت حق بر زمين ، قافله سالار نيست سر زبدن شد جدا سر شُد و سردار ماند اهل سماء در عزا اهل زمين اشكبار خون حسين ريخته شد خونجگر ابرار ماند صبح سحر قافله عزم سفر مي كند سر به سرِ نيزه ها بر كف اغيار ماند سرو چمن در بغل زانوي غم بر گرفت آه زدل بر شدو ديدة خونبار ماند ع- سرو 10 /2 / 1385 مطابق با دوم ربيع الثّاني1426
مشهد مقدّس
مشک با وفا
ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها هنگام ترک خیمه ها دیدی تو خود آن ماجرا دیدی که طفلان آب را خواهند همه از ما دوتا ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها بر حقّ سپرد اهل عبا با صد دعا ما هر دورا آویخته بر شانه ام زینب به امّیدی تورا ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها لب های خود بگذاشتم خشکیده و بی تاب آب ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها گفتم که اصغر رفته خواب بی هوش و بیند خواب آب اهل حرم هی می زنند فریاد آب و آب و آب ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها تقلید این فرقم مکن در خجلتم غرقم مکن افسرده خاطر خویش را از بُن جدا دستم مکن لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها ای جان من جانان من از جان، تو بی جانم مکن عهدي نمودم با حرم بشکسته پیمانم مکن ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها خونم چکد از دیده ها از تو نریزد قطره ها چشمان ده ها تشنه لب در ره کنار خیمه ها ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها در انتظار ما دو تا رو سوی میدان بچّه ها اکنون نَفَس های همه حبسی شده در سینه ها ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها ببریده قوم اهرمن از بازوان دستان من فرق سرم بشکسته اند خونین شده چشمان من ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها از خود نمی سازد جدا دندان من آب و تورا امّید من از من مگیر این آب چون جان مرا ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها گر خونم از تن شد برون حفظش نما آب اندرون من می شوم از روی زین از نا توانی سر نگون ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها با خون چشمانم شود این دشت و صحرا لاله گون بارد به سرو قدّ من تیر وسنان گونه گون ای مشک من بهر خدا بر عهد خود بنما وفا لطفی بر این سقّا نما آبی رسان بر خیمه ها ع- سرو سه شنبه 18 / 11/ 1384 مطابق با هشتم محرّم 1426 بعد از نماز صبح مشهد مقدّس ادامه مطلب ... گل گور نه غوغا دور بو گون
گل گور نه غوغا دیر بو گون شاه دین حیدر زهرا عزا دا دیر بو گون شاه دین حیدر اجر رسالت ویردی بو قوم بد اختر دشمن ایدوب غارت هامی قویمادی معجر قانه بَلَشدی ظلمدن شبه پیغمبر زینب ویروب قارداشنی قالدی بی یاور گل گور نه غوغا دیر بو گون شاه دین حیدر زهرا عزا دا دیر بو گون شاه دین حیدر اود وردیلار خرگاهینه خیمه لر یاندی دوشموش جوانلار پیکری هر طرف قاندی یتمیش ایکی اهل یقین قانه غلطاندی قیزلر، اوشاقلار خیردا جا چولده حیراندی گل گور نه غوغا دیر بو گون شاه دین حیدر زهرا عزا د ادیر بو گون شاه دین حیدر عبّاسیوی اولدوردیلر ای شه مردان قولّارین ایتدیله قلم خصم بی ایمان قالدی سوسوز اهل حرم گوزلری گریان اوخلاندی مَشکی گیتدی سو سقّا قالوب حیران گل گور نه غوغا دیر بو گون شاه دین حیدر زهرا عزا دا دیر بو گون شاه دین حیدر میدان دا دی یالقوز، حسین زینب پریشان دی گیتمش کومَک لر بیر به بیر گور نه طوفان دی گویدن یاقور تیر و سنان چول دولی قان دی چلپاق جوانلار پیکری جسمی بی جان دی گل گور نه غوغا دیر بو گون شاه دین حیدر زهرا عزا دادیر بو گون شاه دین حیدر آل عبا چولده قالوب آه و واویلا باش سوز یارالی پیکری زادة زهرا یالقوز قالوب زین العبا حجّت خدا دشمن اَل آچدی غارته وا مصیبتا گل گور نه غوغا دیر بو گون شاه دین حیدر زهرا عزا دا دیر بو گون شاه دین حیدر عظیم سرودلیر مشهد مقدّس 27/9/88 مطابق با 1وّل محرّم 1431
یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:كوسهلو,مسجد,عزاداري,كربلا,امام حسين,علي اكبر,قاسم,علي اصغر,نوحه,روضه,عاشورا, محرم,مشدي حنيفه,مشدي حبيب الله,محمد آقا,احمد,قولوش,جعفر,حاج شيخ ميرزا علي, :: 7:44 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
اين جا مسجد كوسه لو است. اگر خوب گوش كنيد نواهايي را از اين جا خواهيد شنيد كه شمارا همراه خود در ميان ابرهاي آسمان معنويت به پرواز در مي آورد. فضايي كه همانند آب و هواي كوسه لو پاك و بدون گرد و غبار و آلودگي است. از اين جا صداي جوشن كبير و دعاي مجير شب هاي ماه مبارك رمضان را با صداي مشدي حنيفه و مشدي حبيب الله، نوحه هاي شب هاي محرم را با صداي قولوش، جعفر، اكبر و گاه گاهي هم با صداي نوجوانان تازه مكتب رفته خواهيد شنيد. اگر خوب دقت كنيد صداي مشدي احمد و مشدي محمد آقا به گوشتان خواهد رسيد كه روضه ي شهادت شهداي كربلارا مي خوانند و زن و مرد روستا هم بي تكلّف اشگ غم مي ريزند. اگر دست به ديوار اين مسجد بگذاريد ارتعاش صداي حاج شيخ ميرزا علي را احساس خواهيد كرد كه نهيب مي زند "اي عاق والدين لَر، اي دَه دَه نَه اوزونه گَلَن بو جهنمي كه ديديم سيزي كي دي.سيز بو اوددا ياناجاقايوز" . اگر در سحرگاهان از كنار اين مسجد عبور كنيد صداي قرائت حمد و سوره ي كربلايي اشرف، سليمان، احمد آقا، ممد آقا، حلفلي، ممد حسين، باقر و .... به گوشتان خواهد رسيد و شمارا هم به داخل مسجد دعوت خواهد كر د تا وضويي در چشمه ي جلوي مسجد ساخته ودر روي حصير بافته شده در قالب مسجد بنشينيد و با خداي خود راز و نياز كنيد. آري اين مسجد كوسه لو است كه در روز عاشورا وقتي عبدالله در جلوي دسته ي عزاداري با صداي رساي "جان لار فدا سنون كيمي جانانه يا حسين" وارد آن مي شد تمام سلّول هاي بدن مسجد نشستگان به ناله در مي آمد و با گرداندن گهواره علي اصغر (ع)، حجله ي قاسم و علي اكبر در فضاي مسجد در وديوار هم به گريه مي نشست. آري اين جا مسجد كوسه لو است كه اكنون خودش در فضاي غربت به عزا نشسته است. نه صداي جوشن كبيري، نه نوحه اي، نه روضه اي، نه كوتَل گرداني اي، نه رازي، نه نيازي، فقط غربت و غم غربت... و دري كه ساكت آرام لب فرو بسته و در حسرت باز شدن دوباره! درباره وبلاگ آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
|