هميشه لبهايتان چون گل محمدي، خندان باد گلخندان |
|||
کاروانی آمده
کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
کربلا غوغا شده با ناله و آه و فغان می دوند هرسو شتابان دختران خسته جان وا ابا! و اخا! گوید علی زین العباد می فشاند اشگ دیده آن امام انس و جان کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
زینب و کلثوم می بویند خاک کربلا تا مگر یابند قبر پاک شاه نینوا بر سر و سینه زنان و بی قرار و بی امان می کشند آه از دل و از جان ندای یا اخا کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
ام لیلا پرسد از قبر علی اکبرش می رود یابد ربابه یک نشان از اصغرش مادر قاسم صدای نوجوانش می زند بر مشامش آید اکنون عطر یاس پرپرش کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
گیرد از هر کس سکینه یک نشانی از علم از سر بشکسته و از هر دو دستان قلم پرسد ای عمّه، عمو، سقا ابولفضلم کجاست؟ قطره های اشک ریزد از دو دیده دَم به دَم کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
یاورانت هر یکی شرمنده است و شرمسار سر به تن نبود که در راه تو بنماید نثار اهل بیت از ره رسیده، کس نیاید پیش واز سوی یثرب بدرقه بنموده سازد ره سپار کاروانی آمده در اربعینت یا حسین آمده بر دیدنت طفل حزینت یا حسین
عظیم سرودلیر 21/10/1390 مطابق با 18 صفر 1433 مشهد مقدس
درباره وبلاگ آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
|