هميشه لب‌هايتان چون گل محمدي، خندان باد
گلخندان
 
 

نمودار زیر تبار رستمی های بازران ساکن شهریار (تقی) را نمایش می دهد.



بچّه های مدرسه انقلاب اسلامی (روشن قدیم) در کنار معلّمشان  در سال 1350

بچّه های مدرسه انقلاب اسلامی (روشن قدیم) در کنار معلّمشان در اردیبهشت سال 1395 

بعضی از این بچّه ها نوه های بچه های بالا هستند

برای آشنایی با این معلّم زحمت کش لینک زیر را کلیک کنید

http://www.aparat.com/sarvpress



اذان بگو مؤذّن

تا دل ما وا بشه

شور و نشاط و شادی

تو کوچه پیدا بشه

 

صدا بزن مؤمنین

بیان به سوی مسجد

به قبله رو بگیرن

با صف و توی مسجد

 

صدا بزن مادرا

با بچّه ها بیایَن

پیش خدا روی خاک

پیشونی را بسایَن



ادامه مطلب ...


سخنانی تامّل برانگیز در مورد تاریخ

تهیه و تنظیم : سعید خداوردویی دبیر علوم اجتاعی ناحیه 4 آموزش و پرورش قم  و کارشناس ارشد علوم سیاسی

1-تاریخ یعنی عبرت گرفتن از گذشته برای ساختن آینده.  سعید خداوردویی

2-حوادث اجتماعی در بستر جغرافیا رخ می دهند ؛ و پس از مدتی تبدیل به تاریخ می شود .خداوردویی

3-نه می توان تاریخ را فریب داد و نه می توان زمان را از سیر سریع خود بازداشت.  شیخ محمد خیابانی



ادامه مطلب ...


بسمه تعالی

عنوان مقاله : نگاهی تاریخی به نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران

نویسنده: سعید خداوردویی   کارشناس ارشد علوم سیاسی و دبیر علوم اجتماعی ناحیه 4 آموزش و پرورش قم

این مقاله در تاریخ 11/12/1392  از سوی پایگاه کشوری مطالعات اجتماعی تایید و درج شده است .

 

بدون شک ملی شدن صنعت نفت یکی از وقایع مهم و تاثیر گذار تاریخ معاصر ایران است .در مورد این واقعه کتاب ها و مقالات زیادی نوشته شده است ولی در بیشتر این مقالات و کتاب ها گرایشات سیاسی بیشتر لحاظ شده وبه اصل موضوع وبعد تاریخی آن کمتر پرداخته شده است لذا در این مقاله سعی شده است که از نگاه تاریخی به این موضوع پرداخته شود.

 



ادامه مطلب ...


عکس زیر متعلّق به مرحوم حاج ایراهیم خدا وردویی، یکی دیگر از برزگان روستای باز ران می باشد که در کنار دو فرزند گرامی شان و یک برادر زاده هستند.

و این هم تصویر آقای سعید خدا وردویی فرزند برومند مرحوم حاج ابراهیم خدا وردویی

زندگی نامه ی آقای سعید خدا وردویی

اینجانب سعید خداوردویی در تاریخ اول شهریور سال 1352 در روستای بازران از توابع بخش پیشخور در شهرستان فامنین استان همدان  در یک خانواده مذهبی متولد شدم . نام پدرم حاج ابراهیم خداوردویی و مادرم فاطمه هادیی می باشد . مدت کوتاهی پس از تولدم  به شهر مقدس قم مهاجرت کردیم .



ادامه مطلب ...


گلهای بازرانی دنیایی از خدا               همواره برلب اند غزل هایی از خدا

 گلهای ساده در دل فرهنگ سادگی             از بازماندگان اهورایی از خدا

در دشتشان هنوز به میراث مانده است

یک شاهکار ناب تماشایی از خدا

از بازماندگان دل آسوده از زمین             در آرزوی یک دل دریایی از خدا

رنج هزار حادثه در خود نهفته و              در انتظار قصه و لالایی از خدا

پاییز دردخیز به پایان رسیده است     حالا رسیده وقت تقاضایی از خدا

تاریخ زنده ایست که برخاک می رود

مشروطه خواه خواهش فردایی ازخدا

شعر از :محمد حسین داودی

پی نوشت: به مناسبت خاکسپاری حاج داود عبدلی, عموی مادرم, که در سن 95 سالگی دیروز دار فانی را وداع گفت

 

منبع:وبلاگ گلاریشا

مرحوم حاج داود عبدلی (پدر همسر اینجانب)

کرم نموده به کردار لطف تکیه دهید

به روح منتظرم حمد و سوره هدیه دهید



تبار مشترک



باانجام انتخابات در 24 خردادماه 1392 اعضاي شوراهاي اسلامي روستاهاي بازران و گلخندان مشخص شدند كه به شرح زير مي باشند.

اعضاي شوراي اسلامي روستاي بازران:

1- آقاي حاج ولي الله اميري

2- آقاي علي استاد قنبري

3- آقاي علي محمّدي

 

اعضاي شوراي اسلامي روستاي گلخندان:

1- آقاي الياس محمّدي

2- آقاي حاج غلامحسين مختاري

3- آقاي محمد بابايي

با عرض تبريك به همه ي اعضاي منتخب شوراهاي اسلامي روستاهاي بازران و گلخندان براي آن ها آرزوي سلامتي و موفقيّت در خدمت به اهالي شريف هردو روستارا داريم.



 

علی داودی

1352 /  همدان/شهرستان فامنين/روستاي فرهيخته پرور بازران

 علی داودی طراح، گرافیست، شاعر و طنزپرداز جوان کشورمان، متولد  1352از همدان است وی تحصیلات خود را در مقطع  کارشناسی در رشته  گرافیک و کارشناسی ارشد را  در رشته ادبیات گذرانده است.

علی داودی تا به حال چندین کتاب خود را با عناوین و موضوعات مختلف به چاپ رسانده است . این شاعر همچنین در چندین جشنواره به عنوان نفر برگزیده انتخاب شده است. وی با وجود سن کم ، فعالیت های مختلف ادبی داشته و دارد که قابل توجه و در خور تحسین است.

 کتاب ها:

  1. مجموعه غزل "نام تو چیست" نشر سوره مهر
  2. مجموعه سپید مقاومت"سوء تفاهم" نشر هزاره ققنوس
  3. گزینه شعر "مردگان بسیارند" نشر تکا
  4. مجموعه نثر ادبی "هناسه حماسه" نشر بنیاد حفظ آثار
  5. تدوین گزینه "شعری برای جنگ" نشر مستند
  6. شاعر مردم" (یادنامه مرحوم محمدرضا آغاسی) نشر بنیاد حفظ آثار
  7. شهر فرنگ" (پنجاه و هفت تصویر از آمریکا) نشر خاکریز

 فعالیتهای ادبی:

  1. مدیر دفتر شعر حوزه هنری
  2. دبیری بخش شعر جشنواره‌های جوان حوزه هنری،
  3. عضویت در هیئت داوران مسابقه سراسری شعرحج، صداو سیما
  4.  کارشناس ادبی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس
  5. و...

 نفر برگزیده در:

  1. جشنواره بین‌المللی صبح قریب،
  2. کتاب سال دفاع مقدس در رشته شعر؛
  3. جشنواره یار مهربان،
  4. کنگره سراسری شعر علوی،
  5. جشنواره بین‌المللی سلام بر نصرالله در رشته شعر
  6. و...

اقتباس از وبلاگ

http://varese-khoon.blogfa.com/post/105

سروده اي از علي داودي

هوس کرب و بلا

نه می‌گیرد این دل، نه یک‌دم رها می‌کند

دل سنگم عمری‌ست تا پا به ‌پا می‌کند

 

 



ادامه مطلب ...


آقاي اميرعبّاس رنجبر فرزند آقاي حبیب اله رنجبر، بازراني تبار ساكن تهران، اسلام شهر احتمالاً از طايفه ي رستمی ها.
ايشان ساکن تهران- اسلامشهرمي باشند و پدر بزرگوار ايشان در حال بازسازي خانه اجدادی شان در بازران هستند.
وي در خبرگزاری مهر کار می كنند و سردبیر هفته نامه ي ماهین نیوز مي باشند. یک مجموعه داستان هم به نام "زن ها مدرن می شوند"  انتشارات نذير- تهران در سال 82 ازايشان چاپ شده است.
یک مجموعه هم انتشارات سخن گستر - مشهد در سال 88 به نام "برای خداحافظی هیچ وقت دیر نیست" کار کرده است که یکی از داستانهای ايشان در آن چاپ شده است.
این روزها بیشتر نمایش نامه می نویسند و با گروه های تاتری  کار مي كنند.

آدرس وبلاگ هاي ايشان به شرح زير مي باشند.

www.bazerany.blogfa.com

http://www.eslamshahrnews.blogfa.c

بنده به نوبه ي به وجود چنين همشهري فرهيخته افتخار نموده و براي سلامتي و موفّقيّت ايشان دعا مي كنم.

اين دو شعر سپيد را آقاي رنجبر تقديم همولايتي ها نموده اند

و من

سالهاست

به دنبال آفتابم

با دشنه ای در کف

تا بگیرم

همه انتقام

عشاق تاریخ را

*

هیچ کس

به اندازه ی گربه

انتظارِ

آزادی پرنده را نمی کشد...

 



 

 


...

 



جمعه 12 خرداد 1392برچسب:بازران,نورالدّين, , :: 20:2 ::  نويسنده : عظیم سرودلیر

عكس زيررا كه دورنماي روستاي بازران را از بالاي كوشك نشان مي دهد، آقاي نورالدّين هادي ئي فرستاده اند. با تشكر از لطف ايشان.

بازيرانون مولّالارو      اوخوردولار دُعالارو

خلقي سواددار ايتديلَر     اوخويان، خط يازان داغلار

ميرزا ابراهيم، ميرزا يحيا      مولّا مَمَّد حسين هاردا

ميرزا علاقا اَل دَن گِئتدي   بو غم لَرَه يانان داغ لار

ميرزا ابراهيم آچ دي مكتب   اوشاقا اورگَت دي ادب

قشنگ سسي نَن قرآنو         اولدولار اوخويان داغ لار

(فرازهايي از سروده ي قيزيل داغْلار)



گزارش مصوّر از شيره پزان بازران و گلخندان (كوسه لو)

مرحله ي نخست: انگور چيني

فرارسيدن فصل پاييز براي اهالي بازران و كوسه لو (گلخندان) نويد رخدادي را مي داد كه اين دو روستارا از ديگر روستاهاي منطقه ي پيرامون متمايز مي ساخت- تهيّه ي شير ه ي انگور. انگورهايي كه براي اين منظور استفاده مي شد عبارت بودند از انگور چركينَك و انگور كَرَهْلي. معمولاَ اهالي روستا براي انجام اين كار با هم هماهنگ بودند و متفقاً اقدام مي كردند.

آماده سازي كارخانه ي شيره (شيبره كَرخاناسو) نخستين گام اين مرحله بود. در اين مخرحله كارخانه را كه در تصوير زير مي بينيد (دو عكس زير از وبلاك قارلوخ اقتباس شده) با گچ (در قديم) يا با سيمان (امروزه) پردازش مي كنند تا تميز و مرتب باشد.   

كارخانه داراي دو قسمت فوقاني و تحتاني مي باشد كه در بخش فوقاني انگور هارا انباشته و با لگد كوب كردن آب آن را استخراج و از طريق ناودان به طبقه ي پايين هدايت مي كنند.

در طبقه ي پايين، مقداري خاك شيره (نوعي خاك مخصوص كه در منطقه، معمولاً از قاشقا گديك مي آوردند) مي افزايند و پس از مدّتي خاك در داخل آب انگور رسوب كرده و ترشي انگوررا مي گيرد.

مرحله ي 2- انگور كوبي

آب انگور صاف شده را در ديك هايي كه روي اجاق آتش نصب نموده اند مي ريزند و آتش كوره را روشن مي كنند.

مرحله ي 3- ديك بارگذاشتن

مرحله ي 4- شيره پزان

در تصوير فوق كربلايي اكبر هادي ئي را مي بينيد كه در پاييز سال 13391 سنّت ديرين را احيا نموده است.

حاشيه هاي شيره پزان

 

حاشيه هاي شيره پزان:

1- خودتان بهتر مي توانيد حدس بزنيد كه چايي كه در كنار آتش اجاق شيره پزي دم كشيده باشد چقدر لذّت بخش خواهد بود. البتّه كباب سيب زميني، چغندر، كدو (از نوع تنبل آن) هم خالي از لطف نخواهد بود. كباب بِه هم حسابي خوشمزه خواهد بود. البتّه من فقط تجربه ي خودم را مي گويم شما ديگه خود دانيد. اگر به كامل را داخل ديك سيره پزان بيندازيد و حسابي بپزد، خوردنش كيف دارد.

2- (دَرِ گوشي به بر و بچّه ها) اگر زماني هنگام شيره پزان كنار اجاق قرار داشتيد، آب انگور داخل ديگ ها نزديك پختن كامل، كف مي كند، البته اگر ملاقه را پر كنيد و از هوا دوباره داخل ديك بپاشيد (سووُُرايوز). گرفتن و خوردن اين كف ها، مخصوصا با انگشت دستي كه خوب شسته شده باشد بسيار لذّت بخش است.

انواع شيره ها:

1- شيره معمولي: اين شيره را به همان شيوه اي كه توضيح داده شد مي پزند و تقريبا با جوشيده و تبخير هشتاد در صد آب انگور شيره ي انگور درست مي شود.

2- شيره تَنگيره: تنگيره كيسه ي است كه از نخ هايي كه از موي بز تابيده شده، مي بافند. هنگام شيره پزان اين كيسه را پر از بوته هاي وَرَك نموده و آب انگور را از آن عبور داده و تصفيه مي كنند و سپس مي پزند. اين نوع شيره، بسيار زلال و خوشمزه مي گردد.

3- شيره ي بيختِيان: اين شيره همان شيره ي معمولي است فقط بسيار جوشانده و غليظ مي كنند كه مانند عسل مي گردد.

4- شيره ترش: اگر به آب انگور، خاك شيره نزنند و آن را بپزند شيره ي به دست آمده ترش مزه خواهد شد. اين نوع شيره را براي درست كردن شربت انگور استفاده مي كنند.

5- ريچال: اگر در داخل شيره هنگام پختن ميوه هايي مانند بِه يا گلابي پاييزه كه خوب نرسيده باشد (يعني سفت باشد) خرد نموده و بريزند كه خوب بپزند، ريچال درست مي شود كه مانند مرباي به است و لي با مزه و خاصيتي بسيار بهتر از مربا.

 

مصارف شيره ي انگور:

1- به عنوان نان خورش سفره (در گذشته معمولا اهالي روستاهاي بازران و كوسه لو در صبحانه، لقمه ي نانشان را به شيره زده و ميل مي نمودند. البتّه اگر اندكي روغن حيواني هم آن را همراهي مي نمود كه ديگر نورٌ علي نور مي شد.

2- در پختن حلوا

3- تهيّه شربت سر سفره، به جاي نوشابه (اگر با اندگي سركه مخلوط شود بسيار خوشمزه خواهد شد)

4- در تهيّه ي قاووت و باسلوق

5- در پختن انواع شيريني ها

 

 با تشكر از آقاي نورالدّين هادئي كه عكس هارا فرستاده اند.



كوسه لي اوشاخلارينون اويون ايوناماسي

"بازي هاي بچّه هاي كوسه لو"

آقامولّا داد!

در بازي آقاملّا داد، بچّه ها به دو گروه تقسيم مي شدند. براي هر گروه يك رئيس مشخص مي شد. رئيس دو گروه، پِشْكْ مي انداختند. پشك به نام هر گروه كه مي افتاد آن گروه پراكنده مي شدند و در جاهاي مختلف پنهان مي شدند. گروه ديگر در يك جا جمع مي شدند و به صورت دايره وار روبروي هم نشسته وسرهاي خودرا پايين انداخته و چشمهايشان را مي بستند تا نبينند كه اعضاي گروه مقابل كجا پنهان مي شوند. رئيس گروه پنهان شده كه به صحّت نشستن و چشم بستن گروه مقابل نظارت مي كرد، خودش به عنوان آخرين نفر پنهان مي شد و آمادگي گروهش را با صداي بلند به اطلاع رئيس گروه نشسته مي رساند. در اين موقع گروه نشسته بايد همچنان مي نشستند و حق بلند شدن و دفاع از خودشان را نداشتند. رئيسشان بايد مي گشت و يكي از اعضاي گروه پنهان شده را پيدا مي كرد و دستش را به او مي زد. در اين مدّت ديگر اعضاي گروه پنهان شده مي توانستند از كمينگاه خارج شده و بچّه هاي نشسته را با كشيده  هاي دست از ناحيه ي كتف و قولنج كتك كاري كنند بچّه هاي گروه نشسته فقط حق داشتند با صداي بلند فرياد بكشند "آقا مولّا، داد!" و با اين ترتيب رئيسشان را آگاه سازند تا بيايد هم آن هارا از كتك خوردن نجات دهد و هم دست به عضو گروه مقابل زده و گروهش را از نشستن و كتك خوردن رهايي بخشد، كه البتّه با آمدن رئيس گروه نشسته گروه مهاجم هم فرار مي كردند و گير نمي دادند. گاهي هم مي شد كه گروه مهاجم اصلاً پنهان نمي شدند، بلكه در اطراف پراكنده شده و آماده حمله مي شدند. گاهي هم به صورت دستجمعي يورش مي بردند و رئيس گروه نشسته را گيج كرده و از هرطرف به گروه نشسته حمله كرده و كتك مي زدند. فِرزي و چالاكي رئيس گروه نشسته در اين بازي نقش تعيين كننده اي داشت. اگر زبر و زرنگ بود در همان دقايق اوّليّه يكي ازعضاي گروه مخالف را گير آورده و با زدن دست خود به او گروهش را از زمين بلند مي كرد و گروه مقابل را مي نشاند.

مزاياي اين بازي:

1- دويدن زياد و ورزش فيزيكي

2- ايجاد حس مسئوليت جمعي و تربيت غير مستقيم آمادگي براي دفاع از جامعه

3- تمرين فرماندهي و فرمانبري در اداره ي يك جامعه

4- اتّحاد و همبستگي

5- تلاش براي رهايي از مشكل به جاي عذر و بهانه آوردن و برخورد انفعالي.

6- تقويت هوش و استعداد نوجوانان از طريق به كار بستن در صحنه ي واقعي

7- تربيت نوجوانان براي مديريت جامعه با احساس مسئوليت در مقابل آن ها

 

لطفا نظر بدهيد: " به نظر شما كداميك بهتر است؟ به زبان فارسي يا به زبان تركي خودمان؟"

 



واژه هاي انساني

اگر رها کنم از تن هوای نفسانی              اگر طلوع کند واژه های انسانی

دوباره می کند آواز قلب مجروحم              اگر دوباره بسازد هوای بارانی
دوباره قصه ی فانوس وعابری تنها
دوباره قصه شیخ است وشهرحیوانی

هنوز سایه ی تاریکی زمانه ی ماست         نشسته برتن کابوس تلخ ویرانی
درین کسوف که فرقی نمیکند خورشید     چراغ گمشده یا ماجرای شیطانی
اگر نمانده امیدی به نور آتش باش
برنده صخره سنگ است ومرغ طوفانی

بیا اگرنفسی مانده بیخیال نباش      بیا رهاکن از این غم صدای زندانی

 

 

شعر از : محمد حسین داودی
[ شنبه 8 مهر1391 ] [ 6 بعد از ظهر ] [ گلاریشا ]
 


مسجد جامع بازران

مسجد جامع بازران از بناهای مربوط به دوره قاجاریه می باشد این مسجد در روستای بازران از توابع بخش پیشخور تجرک شهرستان فامنین واقع شده است .بنا مربع شکل و حدود صد متر مساحت دارد مصالح آن بیشتر سنگ و خشت خام می باشد بنا از بیرون آجر کاری شده است و واضح است که بعدها این تغییرات صورت پذیرفته است داخل مسجد ستونهایی  به صورت گوشواره ای و موازی کار شده و طاق آن نیز گچکاری ساده ای بر روی آن انجام شده است.

برگرفته از وبلاگ "شهر زيباي فامنين" با مديريت جناب آقاي حاتم گويا



اگر اين بچّه هاي سابق مدرسه انقلاب (روشن سابق) كوسه لو وبازران و معلّمشان را مي شناسيد لطفا براي ما بنويسيد تا در وبلاك اعلام كنيم



قيزيل داغ لار يادگاري، عمو حاجي سليمان دي

ايل، طايفانون افتخاري، عمو حاجي سليمان دي

توت آقاجو كولگه سينده، حاج بابالو حيطينده

باخان بيزه، سيزه ساري، عمو حاجي سليمان دي

ان شاءالله كه صحيح و سالم و پايدار باشند و سايه شان بر سر همه ي ما برقرار

فرستنده عكس: علي قياسي (با تشكر ازايشان)



شنبه 17 تير 1391برچسب:كوسة لو,بازران,گلخندان,, :: 22:58 ::  نويسنده : عظیم سرودلیر

مشهدي محمود محمدي، يكي از هم مكتبي هاي ما

حاجي عبّاس بابايي، يكي ديگر از هم مكتبي هاي ما

 



آيا منتظر كسي هستي؟ يا به خاطرات گذشته مي انديشي؟ اگر منتظري، بدان كه آمده اند. دو نسل بعد از خودت! حالا خوب ميزباني كن. باهاشان گرم بگير. بگو! بخند! شادي كن! و خاطرات جديدي  رقم بزن. بگذار روزهايي خلق شوند كه شايسته ي سرودن "قيزيل داغ لار" ديگري گردند.



با سلام این هم عکسي از پیشکسوت های فوتبال بازران که عکس سمت راست محمد حسین رحمانی و عکس سمت چپ رحمان هوشنگی اکبر که در تاریخ 1363 گرفته شده. لازم به ذکر است که پسر رحمان هوشنگی در مسابقه بازران با گلخندان یکی از بازیکن ها میباشد

نورالدين هاديئي



 

منطقةي پيشخور از منظره ي دامنه ي قيزيل داغ لار

زیستگاه تجرک  با وسعتی حدود 14764 هکتار و با دامنه تغییرات ارتفاع از حدود 1700 متر در دامنه ها تا 2300 متر در  بلندترین نقاط در شمال شرقی استان همدان و شرق شهر فامنين قرار گرفته است . سیمای کلی منطقه تپه ای و تپه ماهوری بوده که این سلسله تپه های بهم پیوسته به صورت نوار باریک شرقی– غربی  به طول 20 کیلومترکه پهنای آن در عریض ترین نقطه به 4.5 کیلومتر و در کم عرض ترین نقطه به 2 کیلومتر می رسد به سمت غرب  کشیده شده است  .

که بلند ترین و بکر ترین مناطق در بخش مرکزی منطقه موصوف واقع گردیده است . ارتفاع بلند ترین نقطه که در بخش مرکزی منطقه قرار دارد به 2300 متر می رسد. به لحاظ وضعیت اقلیمی جزو اقلیم های نیمه خشک بوده و از آب و هوای سرد و کوهستانی برخوردار می باشد. معدل حداکثر میزان دما تا 25 درجه سانتی گراد و معدل حداقل تا 18- درجه سانتی گراد می باشد . بارش در ماههای سرد سال در ارتفاعات به صورت برف و در پائیز و اوایل بهار به صورت ریزش باران می باشد . این منطقه دارای چند چشمه دائمی  است که وجود این چشمه ها خصوصاً در بخش مرکزی منطقه آب مورد نیاز وحوش منطقه را تامین می نماید . با توجه به شیب و جهت، منطقه تجرک از تیپ های متفاوتی از گونه های گیاهی (فلور Flore) برخوردار بوده و تنوعات گونه ای زیادی در آن به چشم می خورد. به لحاظ شرایط اقلیمی ، توپوگرافی و موقعیت کوهستانی عموماً دارای پوشش گیاهی استپی می باشد به طوری که در دامنه ها انواع گیاهان مرتعی  رشد نموده و در ارتفاعات و شیب ها که عمق خاک کاهش می یابد پوشش گیاهی تنک تر می شود. با این وجود انواع زیادی از گونه های گیاهی را در طول فصل رویشی در منطقه می توان شاهد بود. با توجه به مشاهدات و بررسی های بعمل آمده ازگیاهان عمده موجود در منطقه می توان انواع گونه های گون ، افوربیا و خانواده های آستراسه ، فاباسه، لامیاسه ، براسیکاسه و .. را نام برد. ارتفاعات موجود در منطقه به لحاظ دارابودن شرایط زیستی(آب ،غذا،پناهگاه) زیستگاه مناسبی جهت کلیه جانوران می باشد و به جهت دارا بودن ویژگیهای اختصاصی و پتانسیل های فیزیکی وبیولوژیکی توانسته است زیستمندان متعدد و متفاوتی از گونه های جانوری Faune را در خود حفظ نماید.مهم ترین گونه های جانوری منطقه عبارتند از : گرگ، روباه، شغال، خرگوش ، تشی ، کفتار ، گورکن، سمور سنگی و خزندگانی چون انواع مار ، مارمولک، لاک پشت و پرندگان شکاری از قبیل عقاب طلائی ،پیغو ، قرقی، دلیجه ، عقاب دشتی ، جغد ، شاه بوف و همچنین پرندگانی نظیر کبک ، تیهو ، کمرکولی ، چکاوک، پرستو، کلاغ نوک سرخ ، سبز قبا و چلچله کوهی.
لذا با توجه به اینکه زیستگاه تجرک از مناطق حساس شهرستان فامنین و رزن محسوب می گردد و دارای چشم اندازهای طبیعی بسیار و وسعتی گسترده می باشد، موقعیت مناسبی جهت حفاظت واحیاء زیستگاه به خود اختصاص داده است که با پیگیری های بعمل آمده ، طبق آگهی رسمی شماره 19486 مورخ 6/11/90 از تاریخ 1/10/90 به مدت پنج سال با حدود مشخصه به عنوان منطقه شکار ممنوع معرفی گردیده است.

   حدود اربعه:
شمالاً: از روستای شوریگل از مسیر جاده بین مزارع به سمت شمال شرقی تا روستای سنقر آباد و از آنجا در امتداد خط مستقیم مفروض به سمت شرق تا روستای شریف آباد  .
شرقاً: از روستای روستای شریف آباد به سمت جنوب شرقی در امتداد خط مستقیم مفروض تا روستای خیمه گاه و در همان امتداد تا روستای چپقلو و پس از آن تا نقطه تقاطع مرز منطقه با بزرگراه ساوه - همد ان در نقطه ای به مختصاتUTM 39S  360227 , 388856   .
جنوباً: از نقطه تقاطع مرز استان همدان با بزرگراه ساوه - همد ان  و در امتداد بزرگراه مذکور به سمت غرب تا ابتدای جاده شوسه روستایی زاغلیچه و پس از آن در مسیر جاده شوسه مذکور تا روستای زاغلیچه ، سپس از مسیر جاده بین مزارع تا روستای پاوان .
غرباً : از روستای پاوان در مسیر جاده آسفالته تا روستای قشلاق سپس به سمت غرب تا روستای رضا باغی و مرغ آباد و بعد از آن در مسیر راه بین مزارع به سمت شمال تا روستای شوریگل .

نقل از وبلاك: http://famenin.blogfa.com/ به قلم محقق برومند جناب آقاي محمد حاتم گويا.

 

 



استاد حاج ولي الله اميري و تيم زحمتكش ايشان را مي بينيد كه آستين همّت بالا زده اند تا روستاي كوسه لو را به "گلخندان" واقعي تبديل كنند. بايد به ايشاد "دست مريزاد" گفت.

ايو لَر آباد ايله يوب سَن ايوين آباد اولسون

سَن كيمين ايشليئَه نون گيلفَتي دلشاد اولسون

ايو تيك ايو سيزلَرَه هر يِِِئردَه، اميري! استاد!

قُوي جوان لار  خوش اولوب، شيرين و فرهاد اولسون.

 



شنبه 13 خرداد 1391برچسب:كوسه‌لو,بازران,ازناو,يزدان عليجاني,, :: 7:21 ::  نويسنده : عظیم سرودلیر

آيا هنوز هم بايد ني غربت و تنهايي نواخت؟ آنان كه باز گشته اند خواهند ماند؟ يا باز هم خواهند رفت و يزدان را با نواي ني اش تنها خواهند گذاشت. كاش مي شد شما هم از همين جا صداي سوزناك ني اش را مي شنيديد!



فانوس سرگردان

فانوس سرگردان به دنبال چه می گردی

شاید تو هم مانند من دنبال همدردی

این شهر تاریک است انسانی نمی بینی 

این جاده بن بست است بیهوده سفر کردی
می خندی اما از نگاهت گریه لبریز است
 

ای روح بارانی تو هم آخر کم آوردی
حالا بیا با هم کمی رو راست تر باشیم
شاید خودت هم خوب می دانی چي‌ها کردی

من هم لبانی داشتم یک روز می خندید

اما تو آن را با غم و درد آشنا کردی
آن روز گفتی می روم تا زود برگردم

عمری است خاموشم به امیدی که برگردی
تو مستحقی تا ابد آواره باشی یا

من مستحقم چونکه دل بستم به نامردی

 

اين سروده از شاعري ديگر"آقاي محمد غلامي" از روستاي عالم خيز بازران شهرستان فامنين استان همدان  است كه تقديم حضورتان مي گردد.



خانه ي قديم

خانه اي كه در آن مكتب خانه داير مي شد پس از اين ميزبان تلويزيون و رايانه خواهد شد.

خانه ي جديد

 و اين هم تغييراتي كه در گلخندان شاهد آن  هستيم.

بلاخره نشستني شد (الحمد لله)



 

جويبار

جوي باریکی ،

میان دهکده ،

با تواضع ،

از میان سنگ و شن ها ، بوته ها ،

پیچ و تاب کوچه ها ،

زندگی می دا د هدیه .

زندگی می کرد معنا .

 

نم نم آب ،

از شکا ف صخره ها را ،

همچو قلبی مهربان ،

در درونش جای میداد ،

تا که با هم

غلط غلطان ،

بگذ رند از ...

تاب  و پیچ  کوچه ها .

و اين هم در سكوت و خلوت شب



ادامه مطلب ...


ای خانه آباد من


باز آمدم، باز آمدم، ای خانه ي آباد من!

بنهاده سر بر درگهم، شاید کُنی امداد من 

   شعرم تويی، شورم تويی،احساس سرشارم تويی

جسمم تويی، جانم تويی،این بوده دل فریاد من

 

چون کودک سر گشته ام، از سر هوارا هِشته ام

   آغوش مهرت باز کن، بر گشته ام، بر گشته ام

   نی خاکی و نی سنگ و گِل، یک پیکری، صد جان و دل

   مشق و کلاس و درس تو، در تار و پودم رِشته‌ام

 

با خاطراتت روز و شب، لبریز شد دنیای من

   کیف و کتاب و مكتبت، شد گلشن روءیای من  

  غربت گریزی جُسته ام، با یادت ای زیبای من

  باز آمدم، باز آمدم، ای مأمن و مأوای من


 سالي دوصد مرغ غزل، زين آشيان پرباز كرد

بعضی بر اوج آسمان، بگشود پَر، پرواز کرد 

سی مرغ زان بر قاف شد، زان سی بسی در دام شد

سیمرغَت آواز خوشش، در اوج قاف آغاز کرد


باز آمدم، باز آمدم، ای خانه آباد من!

بنهاده سر بر درگهم، شاید کُنی امداد من

شعرم توئی، شورم توئی،احساس سرشارم توئی

جسمم توئی، جانم توئی،این بوده دل فریاد من

عظيم سرودلير



سلام

با ديدن اين عكس چه فكر مي كنيد؟ شايد باورتان نشود كه اين عكس در سوم فروردين ماه سال 1351 گرفته شده.

مكان گرفتن عكس هم در "سولو دره" حدود يك كيلومتري روستاي آغگول مي باشد.

آن هايي كه بلدند مي دانند كه حد اقل سي چهل متر زير پاي ما برف انباشته شده.

مثلاً شب عيد بود و بعد از شش ماه درس خواندن در تهران داشتيم مي رفتيم پدر و مادرمان را ببينيم.

ولي خوب برف آمد و گردنه دخان بسته شد و ما مجبور شديم شب عيد را در خانه عمه مان در آغگول بگذرانيم و سه روز بعد با پاي پياده راهي كوسه لو شويم، كه شش كيلومتري با همين وضع راه رفتيم. البتّه به تنهايي كه جرأتوشو نداشتيم، با شوهر عمه مان، مرحوم مشهدي محمد عبّاسي. اين عكس را هم ايشان از ما گرفتند.

در آن شب عيد هم اتفاقات جالبي رخ داد. ماشين ها پشت برف گير كردند و ماندند. مردم چپيقلو مردانگي كردند و نان هاي سفره هاشان را در بوقچه ها به كولشان بستند و بردند بين مسافران تقسيم كردند. يك راننده اتوبوس هم تمام قسمت هاي قابل سوختن ماشينش را آتش زد و مسافرينش را از سرما زدگي نجات داد. و حوادثي از اين قبيل.

بنده آن موقع در كلاس سوم رياضي دبيرستان دكتر نصيري، البته در بخش شبانه اش، تهران واقع درانتهاي خيابان سينا درس مي خواندم.



اين هم غار علي صدر در تابستان سال 1353

حال و روز مارا هم كه مي بينيد. با اين وضع و اوضاع بالأخره رفتيم و غار علي صدر را دور زديم. جاي شما خالي بود. البتّه بعدش هم يك ده بيست روزي در بستر بيماري افتاديم كه خدا رحم و كرد و دوباره سر پا شديم.

ليدر ما كه در جلو قايق تند رو نشسته جناب آقاي رضا زنديه (از همدان) هستند و نفر پشت سر ما هم جناب آقاي محمد مهجور (از قم) مي باشند

اين غار علي صدر امروزي



 

لطفاً شما هم از آقا نورالدّين ياد بگيريد. يك تحقيق مفصل از تبار خود به عمل آورده و براي ما بفرستيد تا در وبلاك بگذاريم. منتظرتان هستيم.

خدا حافظ شما



در كودكي اورا "مشدل" صدا مي زدند!  چرا؟ معلوم نيست. 14 ساله بود كه پدرش از دنيا رفت. گويا تقدير الهي اين بود كه او با سه خواهر كوچك تر از خودش يتيم بماند تا در كوره تجربه ي زندگي، تمام حرارت را بچشد و آماده تر از هر كس ديگري در روستا به فكر آينده اي بهتر براي مردم خود باشد. جوان كه شد به مشهد رفت و برگشت و از آن زمان به بعد اورا "مشهدي" صدا مي زدند. روح بلند و بي قراري داشت. در روستا بند نمي شد. به همه جا سر مي كشيد، شهر، روستاهاي آبادتر.دوست داشت با آدم هاي بزرگتر و عالم تر نشست و برخاست كند مخصوصا آن هايي كه در شهر زندگي مي كردند. در سال 1337 يعني در زماني كه مردم روستايش مجبور بودند گندم هايشان را به روستاهاي دور براي آرد كردن با الاغ ببرند او تصميم گرفت اقدامي بكند و مردم را از اين زحمت نجات بخشد.  بخشي از املاك پدري اش را فروخت و با هزينه ي 3700 تومان آسيابي را در روستايشان نصب نمود. اين را هم بگويم كه در آن زمان مي شد در قم زمين را متري يك ريال هم خريد.

او عامل پيش رفت شهر و مناطق ديگر را در تحصيل جوانانشان مي ديد، بنابراين تمام سعي و تلاش خودرا براي با سواد شدن بر و بچّه هاي روستا به كار مي گرفت. با همّت او و چند نفر ديگر از اهالي روستا مكتب خانه ي روستا هميشه داير بود. اما اين كافي نبود. براي بچه ها تحصيلات مدرسه اي لازم بود. ولي هيچ چاره و اميدي به نظر نمي رسيد. او تصميم گرفت از بچّه هاي خودش شروع كند. راه  تهران را در پيش گرفت و پسر بزرگش را با خود به تهران برد كه به مدرسه بفرستد.

د رتهران با پشتيباني خواهر و دامادشان اورا در خياطي به سر كار و در مدرسه ي شبانه به درس فرستاد. چند سالي نگذشت  كه اوّلين ديپلم روستا از دبيرستان شبانه هدف تهران فارغ التحصيل شد و بلافاصله هم در دانشگاه قبول شد.

در مدّتي كه پسر بزرگش در تهران مشغول كار و تحصيل بود او هم در روستا تلاش مي كرد كه سر انجام موفق به گرفتن سپاهي دانش و راه انداختن مدرسه گرديد. در نتيجه دومين پسرش هم در روستا به مدرسه رفت.

براي ادامه ي تحصيل فرزندانش ناچار بود روستارا ترك گفته و به شهر مهاجرت كند. به قم رفت و بابه راه انداختن بنگاه معاملات ملكي ممر درآمدي براي خود و خانواده فراهم نمود و در تحصيل فرزندانش كوشش كرد. پسر سوم، پسر چهارم، يكي پس از ديگري ادامه تحصيل دادند. و بدين ترتيب راه تحصيل علم ودانش براي بقيه بر و بچه هاي روستاهاي بازران و كوسه لو باز شد. 

او همه ي بچّه هاي روستايشان را مانند بچه هاي خودش دوست داشت. از تحصيل و پيش رفت آن ها خوشحال مي شد و از شكست و عقب افتادنشان ناراحت.

بعد كه در هنگام اقامت در قم به حج مشرف شد به نام "حاج حنيفه" معروف گرديد.و سرانجام نيز در همان شهر دار فاني را وداع گفت.روحش شاد يادش گرامي باد.

 



 

 


بناي مشهور به امامزاده عين (ازناو همدان(

سردر تاريخي هنري امام زاده عين

 

معماري ايران در دوره اسلامي از غناي بالايي برخوردار است و در سراسر گستره عظيم و پهناور آثاري بديع و زيبا از اين معماري را مي‏توان مشاهده کرد. يکي از نمودهاي برجسته معماري، ساختن آرامگاه براي بزرگان و پيشوايان ديني است، که بي‏گمان از همان قرون نخستين اسلامي مرسوم گرديده است. نمونه‏اي از آثار معماري آرامگاهي، بناي مشهور به امامزاده عين در روستاي ازناو بخش فامنين است که در 80 کيلومتري شمال‏شرقي همدان واقع شده است.



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

درباره وبلاگ

سلام به همه‌ي اهالي محترم كوسه‌لو (گلخندان) و بازران، به عالمان، به روح پاك درگذشتگان، به گنجينه‌هاي گران‌قدر يعني سالمندان، به خواهران و برادران، به جوانان، به صاحبان دانش و معرفت، به متخصصان، به كارگران و كارمندان، به آناني كه ماندند و ديوارهاي اين دو روستاي با افتخار را افراشته نگه داشتند. به وبلاگ خودتان خوش آمدید. قرار ملاقات برو بچه های کوسه لو و بازران اینجاست. هر مطلبی دررابطه با سرزمین آبا و اجدادی‌تان دارید ارسال کنید تا در وبلاک‌تان بگذاریم. عكس‌ها، خاطرات شيرين، داستان‌ها، اطّلاعات تاريخي، قصّه‌ها، مثل‌ها، تكيه كلام‌ها، نقيل‌ها، سول‌چَك‌ها، بير گون گيتديك.....ها، و هر آن‌چه كه براي گفتن داريد بفرستيد تا در اين‌جا ارايه دهيم و ديگران هم استفاده كنند. منتظرتان هستیم. همكاران وبلاك: 1- نورالدّين هادي‌اي 2-الياس محمد 3- محمد رضا سرودلير 4-علي اصغر ترابي افراشته 5- رضا
شعر سه‌گانی
توزیع کتاب شاهدان عشق
مزار عالم ازناوی در تاجیکستان
حماسه بابا
اخبار گلخندان
گلخندان در گذر زمان
بازدید فرماندار محترم شهرستان فامنین و بخشدار بخش پیشخور از روستای گلخندان
قیزیل داغ با دامنی پر از شقایق
افتخار آفرینی تیم قزل داق
داستان مقاوت تاک‌های تشنه باغ‌های شاهقلی کندی
بچّه‌های و امروز مدرسه بازران و گلخندان
جلسه شورای اسلامی گلخندان با اهالی در مورد لایروبی جوی‌های کشاورزی
روستای چپقلو در روز سیزدهم فروردین 95
قیزیل داغ در روز سیزدهم فروردین سال 95
شکوه قیزیل داغ در جامه سپید زمستانی
برنامه مسابقات تیم قزل داق در نوروز 95
کتاب جدیدی که امروز به زینت طبع آراسته شد.
نويسندگان